به این شاخه نقد، نقد ذوقی یا امپرسیونیستی نیز گفته میشود. در نقد تأثری و ذهنیگرا، ابزار منتقد برای بررسی یک اثر ادبی، احساسات، برداشتهای ذهنی و سلیقه شخصی اوست. با استناد به گفته فاطمه سیاح در کتاب نقد و سیاحت، در این شیوه نقد، «انتقاد مبتنی بر نظریه شخص است.» (لطفاً این مقاله را نیز بخوانید.)
تاریخچه نقد تأثری
نقد تأثری در غرب از سال ۱۸۸۵ تا سال ۱۹۱۴ در اوج و ژول لومتر، منتقد فرانسوی، از پیشگامان این شیوه نقد در آن روزگار بود.
در ادبیات ایران نیز نخستین نشانههای نقد تأثری را میتوان در کتاب «المعجم فی معاییر الشعار العجم» پیدا کرد. صاحب این کتاب بهوضوح میگوید: «بسیار چیزها بود که به ذوق در توان یافت و از آن عبارت نتوان کرد.» بنابراین میتوان به این جمعبندی رسید که از این دیدگاه، نقد یعنی اثری که کتاب یا نمایشنامه و فیلمنامه در منتقد میگذارد.
با وجود این، پرسش مهمی که درباره این شیوه نقد به ذهن میرسد این است: ازآنجاییکه منتقدان، علاقه، سلیقهها، آرمانها، جهتگیریها و بهطور کلی شخصیتهای متنوعی دارند، ما با تحلیلها و قضاوتهای گوناگونی نیز درباره یک اثر ادبی مواجه خواهیم شد. آیا این قضاوتها صحیح و خالی از اغراض شخصی منتقد خواهد بود؟!
در شیوه نقد تأثری و ذوقی، چه میزان میتوان به منتقد اعتماد کرد؟! جز آنکه سلامت نفس، دانش جامع، ذهن متعالی؛ همچنین احساسات پخته و به دور از بیانصافیهای معمول او، پیش از این برای مخاطب و سایر منتقدان به اثبات رسیده باشد.
از نگاه من نقد ذوقی بهتنهایی نمیتواند حق یک اثر ادبی را بهدرستی ادا کند. گاهی یک اثر ممکن است به دلایل اجتماعی، سیاسی و…؛ در برههای از زمان، بر مخاطب و منتقد تأثیر بگذارد و منتقدان ذوقی نیز بر طبل شهرت و اعتبار آن بکوبند؛ اما پس از یک دهه، نامی از آن بر صحیفه روزگار باقی نماند؛ بنابراین در کنار این شیوه، باید اصول و چهارچوبهای شناختهشده دیگری نیز باشند تا بتوان به درک و ارزیابی صحیح از یک اثر رسید و البته راه را برای ارزیابیهای جدیدِ برخاسته از حوادث و اقتضائات آینده باز گذاشت.
فراموش نکنیم یک اثر ادبی بزرگ، ظرفیت قرائتهای ویژه و گاه متضاد را نیز بدون در نظر گرفتن مؤلف و حتی زمان و مکان آفرینش، در بطن خود دارد.
تمرینی که برای شیوه نقد تأثری برای شما در نظر گرفتهام، شعر «قلب مادر» از ایرج میرزاست. لطفاً در گام نخست این شعر را تنها از منظر نقد ذوقی بررسی کنید و از تأثیری که این شعر بر شما گذاشته است، برای من بنویسید. بنویسید این شعر چه «احساساتی» را در شما برمیانگیزد و ارزیابی حسی شما از این اثر دلانگیز چیست؟
قلب مادر
داد معشوقه به عاشق پیغام
که کند مادر تو با من جنگ
هر کجا بیندم از دور کند
چهره پُرچین و جبین پر آژنگ
با نگاه غضبآلود زند
بر دل نازک من تیر خَدَنگ
از در خانه مرا طرد کند
همچو سنگ از دهن قَلماسنگ
مادر سنگدلت تا زنده است
شهد در کام من و توست شَرَنگ
نشوم یکدل و یکرنگ تو را
تا نسازی دل او از خون، رنگ
گر تو خواهی به وصالم برسی
باید این ساعت بیخوف و دِرَنگ
روی و سینه تنگش بدری
دل برون آری از آن سینه تنگ
گرم و خونین به مَنَش باز آری
تا برد ز آینه قلبم زَنگ
عاشق بیخرد ناهنجار
نه بل آن فاسق بیعصمت و نَنگ
حرمت مادری از یاد ببرد
خیره از باده و دیوانه ز بَنگ
رفت و مادر را افکند به خاک
سینه بدرید و دل آورد به چَنگ
قصد سرمنزل معشوق نمود
دل مادر به کفش چون نارَنگ
از قضا خورد دم ِدر به زمین
و اندکی سوده شد او را آرَنگ
وان دل گرم که جان داشت هنوز
اوفتاد از کف آن بیفرهنگ
از زمین باز چو برخاست نمود
پی برداشتنِ آن آهَنگ
دید کز آن دل ِ آغشته به خون
آید آهسته برون این آهَنگ
آه دست پسرم یافت خراش
آخ پای پسرم خورد به سنگ