اعظم رمضانی
چنین که همت ما را بلند ساختهاند |
عجب که مطلب ما در جهان شود پیدا |
صائب تبریزی
✔ کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی
✔ مدرس دانشگاه پیام نور
✔ مدرس دانشگاه جامع علمی کاربردی با کد مدرسی ۰۰۱۳۳۰۰
✔ مدیرعامل شرکت سخنگستران آوای نوین
✔ شاعر، نویسنده، ویراستار و منتقد ادبی
✔ مربی فن بیان و اجرای خلاقانه پادکست
✔ عضو پیوسته انجمن صنفی ویراستاران تهران
✔ عضو پیوسته انجمن علمی نسخ خطی
✔ عضو سرای اهل قلم
✔ عضو صندوق هنرمندان و روزنامهنگاران
✔ عضو گروه منتخبان دانشگاهی کشور
✔ سردبیر و گوینده برنامههای رادیو (سراسری و اینترنتی)
✔ دروازهبان سابق خبر در خبرگزاری موج
✔ مشاور رسانهای و فرهنگی بانک ایرانزمین
دانشجویان گرانقدر و هنرجویان والا ارج
اعظم رمضانی :: روزی که تصمیم گرفتم – یک دوره کوتاه – از درس و بحث و آموزش و همنفسی با شما نازنینان فاصله بگیرم؛ روزی که خواستم رغمارغم تمام موقعیتهای مغتنم پیش رو، همهچیز را رها کنم تا در خلوت کمی به خودِ از نفس افتاده خویش بپردازم و روزی که در بهترین شرایط ممکن، هر آنچه را که بود رها کردم و به شوق رسیدن به پاسخهای بهتر به سفری دشوار به درون دل بستم، هرگز خیال نمیکردم سالها بگذرد و من همچنان از شما دور و جدا بمانم. اکنون دیگر یقین پیدا کردهام جاده پایان ندارد و من همیشه در سفرم؛ بنابراین، تصمیم تازه دیگری گرفتم؛ تصمیم گرفتم با جانی جلا یافته و دستاوردی بزرگ نزد شما عزیزان بازگردم و آموزشهای کاربردی و مؤثر گذشته را – این بار پختهتر و صیقلیافتهتر- از سر بگیرم.
به دوران معطر کنار شما بودن بازگشتم تا برایتان از سفر قهرمانی خود بگویم. سالهای دور از شما سخت بود و آموزنده؛ پرتنش و پرتپش بود و نفسگیر؛ فقط میتوانم بگویم معلم شما با آنکه هنوز جوان است؛ اما ماه بر موج سیاه بوسه زده است و کمترین بهای بینش و بصیرت، سپید شدن موی است؛ با وجود این، خاطر عزیزتان آسوده باشد. از امروز آنچه به شما میآموزم ارزش این دوری و رنج جستوجوی چندساله را دارد؛ ضمن آنکه اینجا به لطف خدا کلاسها به تعداد تمام علاقهمندان به فرهنگ و ادبیات درخشان ایرانزمین صندلی دارد و دیگر هیچ دانشجو و هنرآموز دلدادهای، رنج سفر، شلوغی بیشازحد کلاسها و درد نرسیدن به روزهای خوب درس و بحث در دانشگاه را تحمل نخواهد کرد.
و شما دوست پرمهر تازهنفس
شما هم به کلاسهای درس من، مجمع مهر و آموزش و خلاقیت و لبخند، خوش آمدید.