رضا بابایی بهتر نوشتن و نویسنده خوب بودن را رؤیای دستیافتنی میداند و معتقد است این فن و هنر توأمان بر پنج پایه استوار است؛ ذوق، تجربه، اطلاعات و مطالعات متنوع، تخصص علمی و مخاطبشناسی. او این آگاهیها و مهارتها را زیرساخت نویسندگی میداند و در بخش موازین روساختی، به نکات ارزنده دیگری نیز اشاره میکند. در این مقاله سومین و چهارم پایههای نویسندگی را از نگاه او شرح میدهم و تجربه خود را نیز به آن اضافه میکنم. (لطفاً مقالههای اول، دوم و سوم را هم بخوانید.)
د. دانش و تخصص
بابایی میگوید: «نویسنده باید در رشتهای از علوم یا فنون یا در یکی از هنرهای روزگار خود، دستی توانا داشته باشد؛ وگرنه هرچه صنعت کند و سخن بیاراید، دلی را به تبوتاب نمیاندازد. قاعده کار آن نیست که هر که حرف خوب میزند، خوب هم حرف میزند؛ اما میتوان گفت هر که خوب میگوید و خوب مینویسد، یا دردی بزرگ در دل دارد یا اندیشهای سترگ در سر.»
اندیشه بسیار مهم است. مهم است که نوشته ما محتوای غنی، منطقی و دلنشین داشته باشد و محتوای ارزشمند جز با بسیار خواندن، بسیار اندیشیدن و با پردازشی خلاقانه حرف حساب خود را به کرسی نشاندن، به دست نمیآید. اگر نوشته ما متخلص و مزین به معنای عمیق و گشایشهای تازه نباشد، تردستیهای زبانی و بازی زیرکانه با کلمات، ما را به مقصد دلخواه نمیرساند.
«پدیده مخاطبشناسی، اگرچه بیشتر صبغه جامعهشناختی و روانشناسی دارد، امروزه از ضرورتهای هرگونه فعالیتهای علمی، فرهنگی، هنری و بهویژه تبلیغی است.»
شاعر، نویسنده، کارگردان، مدیر یک کسبوکار و حتی یک معلم ساده اگر نداند برای کدام طیف مینویسد، حرف میزند، کارگردانی میکند و دست به تولید میزند، قطعاً با «بحران مخاطب» روبهرو میشود و تمام تلاشهای او محکوم به شکست است.
بابایی معتقد است مخاطبشناسی در علوم سنتی ما ریشههای تنومندی دارد. بزرگان ما به لطف بصیرت، فراست؛ همچنین علم معانی میدانستند «هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد» و باید «به اقتضای حال و مقام مخاطب» سخن گفت. صاحب کتاب بهتر بنویسیم تأکید میکند روزگار خود را نسنجیدن و مخاطب خویش را بهدرستی نشناختن، بهترین دلیل برای ننوشتن و نگفتن است.
نکته ظریف اینکه؛ نوع رابطه میان نویسنده و مخاطب، در فرم و محتوای نوشته تأثیر میگذارد. اینکه هنگام نوشتن به چه کسی فکر میکنیم، به نوشته ما شکل و حتی هویت میبخشد؛ بنابراین بهتر است مخاطبی را در ذهن تصور کنیم که ویژگیهای زیر را دارد:
- باهوش است؛
- منتقد است، نه مرید و همدل؛
- بیانصاف نیست؛ اما زودباور هم نیست؛
- با نویسنده آشنایی دور یا نزدیک دارد.
در ضمن، هر قدر شمار مخاطبان فرضی کمتر باشد، توانایی و تمرکز نویسنده در یافتن کلمات مناسب و ساختن جملات بهتر، بیشتر است.
تجربه دیگری که در این زمینه وجود دارد این است که گاهی مناسبترین مخاطب خود نویسنده است. مخاطب قرار دادن خود، نوشتن را به گفتوگویی صریح و بیپرده با عینیترین مخاطب تبدیل میکند و صداقت قلم و توانایی ذهن نویسنده را بهطور جهشی بالا میبرد. هر چند این شیوه مخاطب گزینی نیز بی آسیب و آفت نیست و برای برطرف کردن عیبهای آن باید به بازخوانی و بازنویسی چندباره نوشته روی آورد.
مخاطبشناسی آری؛ مخاطبسالاری خیر
در حوزه مخاطبشناسی و نویسندگان و کارشناسان محتوایی که مخاطب خود را خوب میشناسند، چند مؤلفه طلایی وجود دارد.
- آنها با گرایشهای درونی خوانندگان خود درگیر میشوند؛
- علاوه بر مغز برای قلب مخاطب خود نیز برنامه دارند؛
- مخاطب را بهدرستی متقاعد و در گام بعد به کار خود معتقد میکنند؛
- پاسخ چراها را میدانند؛
- هدف نهایی را میبینند؛
- از دوبارهگوییهای غیرضروری پرهیز میکنند؛
- تفاوت بین شنونده و خواننده را میدانند و بیجهت بر موضوعی تأکید نمیکنند؛
- زبان و زمان مخاطب خود را میشناسند؛ بنابراین به زبان معیار و روز، با او صحبت میکنند؛
- هرگز اجازه نمیدهند مخاطب هدایت امور را به دست گیرد و برای آنها خط مشی و دستورالعمل طراحی کند.
رعایت مؤلفه آخر برای یک نویسنده و تولیدکننده محتوا حیاتی است. اصلی مهم که برخی آن را رعایت نمیکنند و معتقدند هرچه مخاطب گفت و خواست باید همان شود! دلیل اینکه بسیاری از هنرمندان و نویسندگانی که بعد از شهرت و اعتبار اولیه به قهقرا میروند این است که فراموش میکنند سکان کشتی باید در دست چه کسی باشد!
بهتر نوشتن؛ رؤیای هر آنکه دستی بر قلم دارد
درباره بابایی و کتاب ارزشمند او سخن فراوان است. او فصلهای بعدی اثر خود را به درستنویسی، سادهنویسی و زیبانویسی اختصاص میدهد و فصل زیبانویسی کتاب او انصافاً زیبا و سرشار از راهکارهای نغز و فوتهای کوزهگری راهگشا در زمینه زیبا نوشتن است.
پیشنهاد میکنم حتماً کتاب را تهیه کنید و با دقت بخوانید. فرقی نمیکند نویسنده هستید یا کارشناس محتوا. شما با خواندن دوباره و چندباره این کتاب، لطفی بزرگ به قلم، مخاطبان، حرفه یا کسبوکار شخصی مرتبط با نویسندگی خود میکنید. برای شما ذهنی پویا و قلمی روان و توانمند آرزو میکنم.