info@sokhangozaar.com

بهتر نوشتن؛ رؤیای هر آن‌که دستی به قلم دارد (۱)

نوشتن یا بهتر بگویم «بهترنویسی»، آرزوی هر کسی است که دستی به قلم دارد و خواستار گفت‌وگوی نوشتاری با دیگران است. با این آرزوی مقدس چه باید کرد؟ حوالت به تقدیر کنیم یا باید آستین بالا زد و کاری کرد؟

این بخشی از سخنان از دل ‌برآمده مرحوم رضا بابایی در پیش‌گفتار کتاب وزین «بهتر بنویسیم» است. مردی بزرگ و پردانش که تا بود برای دین، فرهنگ و ادبیات ایران‌زمین دل سوزاند و فرق است بین آن‌که در محفلی دوستانه شمعی روشن می‌کند با او که در شب تاریک و به‌رغم کینه‌توزی دشمنان، دل می‌افروزد. بودنش برکت بود و لبخندش آمرزش. روح بلندش آرام و شاد.( لطفاً این مقاله را هم بخوانید.)

آنچه در این مقاله و چند مقاله بعد می‌نویسم، خوشه‌هایی است که از خرمن طلایی دانش و آگاهی وسیع استاد بابایی در زمینه بهتر نوشتن چیده‌ام. یقین دارم با رعایت آنچه او برایمان گفته و به یادگار گذاشته است، رؤیای بهترنویسی برای هیچ‌یک از ما، رؤیایی دور از دسترس نخواهد بود.

نویسنده کیست؟

بابایی به نقل از جلد دوم سبک‌شناسی، صفحه ۲۷۷ می‌گوید: «نویسنده کسی است که نوشتن برای او آسان است؛ اگرچه محصول کارش میانه باشد؛ زیرا بنیاد نویسندگی بر سادگی، روانی و آسانی لفظ است. نویسنده کسی است که از نوشتن نمی‌هراسد؛ بلکه آن را دوست دارد و از آن لذت می‌برد.»

در دل همین تعریف‌ها از نویسندگی، نکته‌های ظریفی وجود دارد.

  • نویسنده برای نوشتن جان نمی‌کند و حرص نمی‌خورد؛
  • از کاغذ سفید نمی‌ترسد؛ (فوبیای کاغذ ندارد)
  • از نوشتن لذت می‌برد و صرفاً برای خوش‌آمد و شگفت‌زده کردن دیگران دست ‌به ‌قلم نمی‌برد؛
  • به همان راحتی که حرف می‌زند، می‌نویسد.

هدف از نوشتن چیست؟

هدف از نوشتن، گفت‌وگوی ساده مکتوب با دیگران و طرح و به اشتراک گذاشتن اندیشه است. آن‌که با نوشتن در پی هنرنمایی، شعبده‌بازی، ربودن عقل یا فضل‌فروشی است، هدف اصلی نوشتن را گم کرده است یا در حال سوءاستفاده از آن است.

چرا برخی از نویسندگان پیچیده می‌نویسند؟

پرویز ناتل خانلری در جلد سوم کتاب هفتاد سخن، صفحه ۲۸۱ می‌گوید:« الفاظ و عبارات وسیله بیان معانی است؛ اما آنجا که نویسنده معنی و مطلب ندارد تا بیان کند یا معانی‌ای که در ذهن او است، مبتذل و معروف و معهود اذهان دیگر است، ناچار برای هنرنمایی به دامن الفاظ می‌افتد و بیان را به‌جای آنکه وسیله باشد، غایت قرار می‌دهد.»

بابایی نیز دلیل فرار از ساده‌نویسی را بی‌مایگی نویسنده می‌داند و معتقد است« آن‌که سخن ناگفته و اندیشه پرباری ندارد، به لفاظی و افزودنی‌های غیرمجاز پناه می‌برد تا با کمک هله‌هوله‌های رنگی، اشتهای خواننده خود را کور کند و گرسنگی را از یاد او ببرد.»

او می‌گوید: «نویسنده بی‌مایه با کلمه معاشقه می‌کند؛ در حالی که قلم در دست نویسنده، باید همچون بیل در دست کشاورز باشد.»

آسان‌نویسی و نسبت آن با ابتذال قلمی

گاه پیش می‌آید که برخی از نوقلمان به بهانه آسان‌نویسی، مبتذل می‌نویسند.از نگاه بابایی «آسان‌نویسی اگر به معنای سرسری‌نویسی و ابتذال قلمی باشد، سزاوار نیست. درست است که زیباترین متن، ساده‌ترین متن است؛ اما این نیز راست است که سادگی یعنی بی‌پیرایگی، نه بی‌مایگی.»

او تأکید می‌کند: «آسان نوشتن به معنای فدا کردن دقت در زیر پای سرعت نیست. برای نویسنده اگر سرعت گیری هم باشد، از جنس تأملات فکری او در ساخت معنا و محتوای نوشتار است؛ نه از گونه مشکلات لفظی در جمله‌سازی و معنارسانی. در نویسندگی درستی، سادگی و نغزگویی کافی است؛ گو اینکه اگر نوشتن برای کسی آسان باشد، بسیار می‌نویسد و بسیارنویسی خواه‌ناخواه به زیبانویسی می‌انجامد.»

قانون طلایی نویسندگی

صاحب کتاب بهتر بنویسیم معتقد است:«آسان نوشتن به بسیار نوشتن و بسیار نوشتن به زیبا و سنجیده نوشتن ختم می‌شود. او این فرایند را قانون طلایی نویسندگی می‌نامد.»

ویژگی‌های برجسته یک نویسنده توانا از دید رضا بابایی

  • تازه‌گویی؛
  • جامعیت نسبی؛
  • سخت‌کوشی در جمع‌آوری اطلاعات و مواد اولیه؛
  • تردید در اقوال و آرای مشهور؛
  • اهتمام به درست‌نویسی و آراستگی در حد معمول؛
  • توانایی در پرورش مطالب و نگاه مهندسی به سازه نوشتار.

این مقاله ادامه دارد…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

قبلا حساب کاربری ایجاد کرده اید؟
گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟
Loading...