info@sokhangozaar.com

مستأجران ارجمند؛ به گوش به هوش!

مستأجران ارجمند؛ به گوش به هوش!

ما همچنان هستیم و هنوز! سرمان را به خاطر «نباید نوشته‌های» شدید و غلیظ‌مان به باد نداده‌ایم. خیالتان تخت! ( لطفاً طنز

من، اقتصاد مقاومتی و رمان ساراماگو را نیز مطالعه کنید.)

اوضاع شما چطور است؟!

عرض می‌شود که…؛ عجب رنگ موهای فانتزی جگرسوز و درجه‌یکی به بازار آمده!

بد نیست دم غروب با یکی دو تن از دوستان مو قشنگ بیکارتر از خودمان، برویم خرید و برای این سر و موی بدرنگ زنگ‌زده‌مان که جز اکسیدان چیزی روی آن نمانده، چاره‌ای بیندیشیم!

راستی این را برایتان بگویم؛ امروز مثل یک دختر دم بخت خوب و سربه‌زیر؛ ایضاً کاردان، در آشپزخانه در حال پختن قورمه‌سبزی بودم که زنگ درب! خانه به صدا درآمد و عمه جانم که در مواقع عادی همواره از درد دست‌ و پا و سر و کمر می‌نالد و در منزل قدم از قدم مبارک بر نمی‌دارد، همچون پلنگ بی‌همتای مازندران به سمت آیفون خیز برداشت، گوشی را گرفت و گفت:

– شمایی فخری جون! بفرما تو.

از شما چه پنهان من فکر می‌کنم یک ریگی در کفش این «فخری جون!» باشد. خودش که رو نمی‌کند؛ اما فصل بهار که مثلاً قیمت مسکن و اجاره‌بها ثابت بود، این زن ِدلواپس تا توانست با افزایش اجاره‌بها، دمار از روزگار مستأجران ارجمندش درآورد و این‌گونه ماجرای رکود مسکن و ضررهای! غم‌انگیز آن را جبران نمود.

حالا هم که خوش و خرم و بنچاق به دست، آمده اینجا و مژده افزایش قیمت دوباره مسکن را به عمه جان ما می‌دهد.

باشد که اجاره‌نشین‌ها بفهمند زور همیشه دست صاحب‌خانه‌ها و پولدارهاست و از این سیر صعودی کرایه‌خانه بالکل خیالشان راحت شود و به قول روان‌شناس‌ها در مورد این مسأله به «پذیرش» برسند!

اینجاست که منِ تسلیم‌شده و بوی قورمه‌سبزی از کله پریده، به یاد شعر عزیزی می‌افتم که برای مستأجران ارجمند سروده شده است. آن را تمام و کمال به شما تقدیم می‌کنم.

غم مخور!

«گفت: مسکن می‌شود ارزانِ ارزان غم مخور

شهر و شهرک می‌شود دشت و بیابان غم مخور

چند وقتی گر که صاحب‌خانه حالت را گرفت

بعد از این خواهم گرفتن حال ایشان غم مخور

خانه می‌سازم برایت، خانه‌ای ارزان و خوب

بهتر از هر برج در تجریش و شمران غم مخور

نسل صاحب‌خانه می‌گردد ازاین‌پس منقرض

حل شود این مشکل و این کهنه بحران غم مخور

رسم دلالی براندازم دگـر، دل بد مکن

با تو همدل می‌شوند انبوه‌سازان غم مخور

این زمین‌خواران به‌جای خود نشانم بعدازاین

تا که وضع ملک، بازآید به سامان غم مخور

رفت اگر کـــــــل حقوقت پای یک سوئیــــت تنگ

یا اتاقی چون سلول و همـــــچو زندان غم مخور

می‌شوی امسال جانـــــــم، صاحب آپارتمان

دائماً یکسان نماند حال دوران غم مخوور!»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

قبلا حساب کاربری ایجاد کرده اید؟
گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟
Loading...