info@sokhangozaar.com

چرا اغلب ما از صدای ضبط‌شده خود بیزاریم؟

چرا اغلب ما از صدای ضبط‌شده خود بیزاریم؟ و پرسش دیگر؛ می‌دانید زیبایی یادگیری فن بیان در چیست؟ در این است که این فن شریف، یکی از کارآمدترین شیوه‌های خودشناسی است. بیان ناب، بیان نیک، دُرّ بیان، بیان تأثیرگذار یا هر صفت دیگری که روی آن بگذاریم، خروجی هویت و شخصیتی است که در طول زندگی به آن دست می‌یابیم.( لطفاً این مقاله را نیز بخوانید.)

بیان نیک و مؤثر از هماهنگی ذهن با روح می‌آید، از ارتباط مثبت و مداومی که با خدا، جهان، خود و دیگران برقرار می‌کنیم. این‌گونه نیست که فن بیان فقط تکنیک، ترفند، صداسازی و…؛ باشد.

فن بیان بسیار فراتر از این حرف‌هاست.

در این مقاله تلاش می‌کنم به دو پرسش اساسی در حوزه روان‌شناسی صدا پاسخ دهم.

  • چرا اغلب ما از صدای ضبط‌شده خود بیزاریم؟
  • آیا صدای ضبط‌شده ما همان صدای واقعی ماست؟!

***

چرا اغلب ما از صدای ضبط‌شده خود بیزاریم؟

این پرسش سه پاسخ پزشکی و روان‌شناختی دارد.

ما تمام صداهای اطراف خود را مستقیم و بی‌واسطه از طریق گوش‌هایمان می‌شنویم؛ الا صدای خودمان را. شاید تعجب کرده باشید؛ ولی واقعیت همین است. ما از شنیدن صدای واقعی خود محروم هستیم! و فقط دیگران هستند که می‌توانند صدای واقعی ما را بشنوند.

دلیل پزشکی آن این است که صدای ما با تمام ارتعاش‌هایی که تولید می‌کند در جمجمه و در استخوان‌های سر می‌پیچد، طنین می‌اندازد و بعد از طریق همین استخوان‌ها به گوش میانی ما می‌رسد. در گوش میانی ما چه اتفاقی می‌افتد؟ آنجا استخوان‌های ریزی به نام اُسیکِلز (Ossicles) وجود دارند که کارشان پردازش و هویت دادن به صدای ما و گرفتن لرزش‌های اضافی است که پرده گوش ایجاد کرده است.

این استخوان‌ها باعث می‌شوند ما صدای خود را از صدای دیگران تشخیص دهیم و این اتفاق بسیار خوبی است؛ اما مسأله اینجاست که صدای ما پس از عبور از فیلترهای ذهنی متعدد، با وضوح و قدرت بسیار کمتر به گوش ما می‌رسد؛ به همین دلیل این صدایی که ما از خود می‌شنویم، به‌هیچ‌عنوان صدای واقعی ما نیست.

پس صدای واقعی ما چگونه است؟

صدای واقعی ما همان صدایی است که ضبط می‌کنیم و به آن گوش می‌دهیم!

حالا بسته به شرایطی که در ادامه این مقاله به آن اشاره می‌کنم، ممکن است چند حالت برای ما به وجود بیاید.

  • شوکه می‌شویم؛
  • می‌ترسیم و انکار می‌کنیم؛
  • با آن صدا به‌شدت احساس غریبگی می‌کنیم؛
  • از آن صدا بیزار می‌شویم؛
  • شیفته آن صدا می‌شویم؛
  • با آن صدا ارتباطی دوستانه برقرار می‌کنیم و به اصطلاح با آن اُخت می‌شویم.

احساس غریبه بودن با صدای ضبط‌شده خود کاملاً طبیعی است؛ زیرا صدای ما با همان عملیات پیچیده‌ای که ابتدای مقاله توضیح دادم و با تأثیری که از جمجمه و استخوان‌های گوش میانی می‌گیرد، در حافظه و ناخودآگاه ما ثبت‌شده است.

بدیهی است وقتی ما صدای خود را از بیرون می‌شنویم، نتوانیم با آن ارتباط برقرار کنیم؛ چون ناخودآگاه و حافظه ما این صدای مستقیم و بی‌واسطه را با صدای داخلی متأثر از مسیر انتقال قبلی مقایسه می‌کند و به این نتیجه می‌رسد که این صدا صدای تو نیست!

ناخودآگاه به شما می‌گوید: این صدا واضح‌تر است، قوی‌تر است، نازک‌تر است، پرحجم‌تر است، ترسناک و نخراشیده است و نمی‌تواند صدای تو باشد. به همین دلیل است که اغلب ما صدای ضبط‌شده خود را پس می‌زنیم.

من تجربه‌های جالب فراوانی در این زمینه دارم. به‌وضوح دیده‌ام هنرجوهایی که با صدای واقعی خود راحت نیستند. آن‌ها زمانی که مقابل میکروفن می‌ایستند، مدام وول می‌خورند، با ابزار ضبط راحت نیستند و ناخودآگاه تلاش می‌کنند صدای خود را تغییر دهند و آن را به صدایی که در حافظه شنیداری‌شان ثبت‌شده نزدیک کنند.

دکتر یِیل کوهن (Dr. Yale Cohen) مدیر مرکز علمی شنوایی در دانشکده داروسازی دانشگاه پنسیلوانیا حرف جالبی می‌زند. او می‌گوید: بخواهیم یا نه،«صدایی که ما از فایل یا نوار ضبط‌شده می‌شنویم، صدای واقعی ماست.»

چرا ما چرا از صدای ضبط‌شده خود بدمان می‌آید، یک دلیل روان‌شناختی مهم نیز دارد.

اگر ما در دوران کودکی از سوی والدین، معلم‌ها، دوستان یا یکی از افراد خانواده به‌شدت موردانتقاد گرفته باشیم؛ ضمن آنکه عزت‌نفس و اعتمادبه‌نفس ما آسیب‌دیده است، این انتقادهای مداوم، صورت درونی به خود گرفته و منتقد خشن بیرونی به منتقد خشن و سرسخت درونی تبدیل‌شده است!

این صدا در بزرگ‌سالی نیز ما رها نمی‌کند. مدام در کاسه سر ما می‌پیچد و با کوچک‌ترین اشتباه، موجی از تخریب به راه می‌اندازد و ما را ضعیف‌تر و ضعیف‌تر می‌کند. حالا تصور کنید این صدای درونی منتقد ضبط شود و درست مقابل ما بایستد، چه احساسی به ما دست می‌دهد. بله ما از آن صدا متنفر می‌شویم.

به همین دلیل است که اغلب روان شناسان معتقدند صدای مخرب درون باید خاموش شود و به‌جای آن صدای حامی، مشاور و صدایی دلسوز جایگزین آن شود. در این صورت ما دیگر با شنیدن صدای خود احساس نفرت نمی‌کنیم.

می‌توانم قاطعانه اظهارنظر کنم:

هنرجویی که صدای خود را دوست دارد، با مخاطب خود نیز بهتر و راحت‌تر ارتباط برقرار می‌کند.

به همین خاطر توصیه من به شما این است؛ برای اینکه بتوانید فن بیان خود را ارتقا دهید، در قدم اول لازم است صدای منتقد درون را یا خاموش کنید، یا با او کنار بیاید یا جایگزینی مناسب برایش پیدا کنید. راحت بگویم شما باید با خود و صدای خود آشتی کنید. این صلح درونی، مزیت‌های فراوانی برای شما دارد.

2 دیدگاه در “چرا اغلب ما از صدای ضبط‌شده خود بیزاریم؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

قبلا حساب کاربری ایجاد کرده اید؟
گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟
Loading...