info@sokhangozaar.com

وقتی بیان به ضد خود بدل می‌شود!

ما فن بیان یاد می‌گیریم که از طریق کلام، نوشته، زبان بدن و نمایش منظور خود را بهتر به‌ مخاطب انتقال دهیم؛ اما گاهی فن بیان، به ضد خود بدل می‌شود!

متأسفانه پدیده دردناک بدزبانی، در شکل و شیوه‌های گوناگونش، در فرهنگ ما ریشه چند هزارساله دارد.

همه ما این عبارت را در حافظه تاریخی خود داریم که «زخم شمشیر خوب می‌شود؛ اما زخم‌زبان نه»

با این اوصاف چیزی که امروز ما در سطح جامعه می‌بینیم، بسیار فراتر از اینهاست. صحبت من درباره فحاشی‌ها و بدزبانی‌های رایج صاحبان برخی صنوف یا شیطنت برخی نوجوانان که حالا دلشان می‌خواهد برای جلب نظر و توجه دیگران، بی‌پروا هر آنچه در ذهن دارند، بر زبان بیاورند نیست.

سخن درباره پدیده نگران‌کننده و فراگیری است که تمام لایه‌های اجتماعی حال حاضر ایران را درگیر خود کرده است.

چیزی که برای مثال ما آن را شاید در دهه‌های قبل در قالب «زخم‌زبان»، «متلک» و «تلخ‌زبانی» می‌شناختیم و به‌عنوان یک امر غیراخلاقی مردود می‌دانستیم، اکنون بخش اعظمی از شیوه زبان و گفتار ما را تحت تأثیر قرار داده است.

تلخ‌تر آنکه ما ایرانی‌ها به دلیل پشتوانه فرهنگی و ادبی غنی خود، حتی اگر سواد چندانی هم نداشته باشیم، از قدرت و تأثیر کلمه بر روان آدمی آگاهیم و برخی از ما به نحو ذاتی می‌دانیم از کدام کلمه، کی، کجا و چگونه برای خرد کردن شخصیت طرف مقابل استفاده کنیم!

از منظر جامعه‌شناسی به نظر می‌رسد روحیه حال حاضر ما ایرانیان، متأثر از بسیاری از عوامل فردی و اجتماعی و ناتوان از تغییر شرایط نامساعد موجود به لحاظ اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و…؛ آن‌قدر ضعیف شده است که گویا برای تخلیه احساسات منفی خود چاره‌ای جز تلخ‌زبانی ندارد.

عصبی هستیم. بی‌روحیه و افسرده‌ایم.

با کلمات به جان یکدیگر افتاده‌ایم. هر شب با زخم‌های فراوان ایجادشده در قلب و باورهایمان به خانه بازمی‌گردیم و وقتی در خانه به روی‌مان باز می‌شود، به‌جای اینکه بگوییم سلام؛ از فرط خشم، ملال و ناکامی ناخودآگاه می‌گوییم: «خداحافظ»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

قبلا حساب کاربری ایجاد کرده اید؟
گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟
Loading...