info@sokhangozaar.com

نقش تقطیع هنرمندانه در شعر سپید موفق (۱)

تقطیع؛ تقطیع خلاقانه و نقش تقطیع هنرمندانه در پیدایش یک شعر سپید موفق که بسیاری از سپیدسرایان جوان، در آن توانمند نیستند یا اساساً این کارکرد نیرومند را نمی‌شناسند. (شما می‌توانید قسمت دوم این مقاله را اینجا مطالعه کنید.)

امروز که این مقاله را برایتان می‌نویسم، حالم خریدنی است!

در چهل‌وهشت ساعت گذشته به‌طور کامل درگیر ویرایش دو مجموعه شعر سپید بوده‌ام، امروز از صبح موسیقی‌های قدیمی درجه‌یک گوش داده‌ام و حالا می‌توانم بگویم کاملاً مست هستم! مستِ کلماتی که از سکوت می‌آیند، بر صفحه سفید می‌نشینند و گاهی تا سال‌ها و دهه‌ها، بر همان صفحه سپید و در ذهن مخاطب می‌مانند.

پیش از گفتن حرف اصلی، موضوعی جالب برایتان تعریف کنم.

دوست جراحی دارم که راز عجیبی را با من در میان گذاشت:

– می‌دانی رفیق! من و اغلب همکارانم عاشق خون هستیم! وقتی در اتاق عمل می‌بریم و می‌دوزیم و خون را تماشا می‌کنیم، کلی حالمان جا می‌آید! حالا این وسط، اگر جراحی موفقیت‌آمیز هم باشد، دیگر عیش‌مان تکمیل است! نمی‌دانی؛ تا چند روز انگار روی ابرها سیر می‌کنیم!

– خدایا رحم کن! این دیگر چه جورش است؟! من اسم خون را هم که می‌شنوم، رنگم مثل گچ سفید می‌شود!

اما بعد کمی که فکر کردم، دیدم کار یک ویراستار – به‌ویژه ویراستار شعر- هم چندان تفاوتی با کار یک جراح ندارد.

او هم کارش حذف و جرح‌وتعدیل است. او هم جابه‌جا می‌کند، می‌برد و می‌افزاید، می‌کُشد و می‌آفریند و اصلاً هم با کلمات و اصطلاحاتی که دلشان می‌خواهد نخود هر آشی باشند و هرکجای شعر که صلاح می‌دانند شلنگ‌تخته بیندازند، تعارف ندارد.

تازه یک راز هم من با شما در میان بگذارم:

ما شاعران، نویسندگان و ویراستاران هم، دنیای جذاب و ترسناک خود را داریم و خون شخصیت‌ها و واژه‌های بی‌شماری به گردن ماست!

حالا که فکر می‌کنم می‌بینم، من هم با دیدن خونِ کلمات، حالم حسابی جا می‌آید! حالا اگر جراحی یک شعر بیمار، موفقیت‌آمیز هم باشد، قطعاً عیش من هم تکمیل می‌شود و مثل امروز که روی ابرها پرواز می‌کنم، تا چند روز ملکه عالم خودم هستم!

با این مقدمه بخوانید:

تقطیع در شعر چیست؟
تقطیع هنرمندانه یعنی چه؟
نقش تقطیع هنرمندانه در شعر سپید موفق چه میزان است؟

تقطیع در لغت به معنای قطعه‌قطعه کردن است. در شعر کهن و ترانه، تقطیع به دو شکل انجام می‌شود:

  • تقطیع هجایی؛
  • تقطیع به ارکان عروضی؛
  • و البته در این میان، اختیارات شاعری هم وجود دارد.

مطمئن هستم اغلب ما بخش کردن کلمات را در دوران ابتدایی به خاطر داریم؛ همان بخش کردن زیبایی که با بالا و پایین آوردن دست‌های کوچکمان انجام می‌دادیم؛ برای مثال آموزگار را این‌گونه بخش می‌کردیم: آ مو زِ گار

این ساده‌ترین تعریف تقطیع هجایی است.

تقطیع به ارکان عروضی را نیز ما دانش‌آموختگان زبان و ادبیات فارسی، با اصطلاح «کاسه- بشقاب» یاد گرفتیم. کشیدن نیم‌دایره و خط صاف زیر حرف‌ها و استخراج وزن زیبایشان.

برای مثال مصراعِ

الا ایها السّاقی اَدِر کأسا و ناوِل‌ها که وزن آن می‌شد:

مفاعیلن، مفاعیلن، مفاعیلن، مفاعیلن.

تا اینجای کار قاعده مشخص بود و هیچ‌کس نمی‌توانست از قانون تقطیع سنتی شعر تخطی کند. تا اینکه نوبت به شعر نو و زیرشاخه مهم آن، شعر سپید رسید.

اینجا هم فرمانروایان بلامنازع این عرصه مانند نیما، شاملو، منوچهر آتشی و…؛ ازآنجاکه یا مبدع این کارزار هنری جدید بودند یا فهم عمیقی از این قالب ادبی نوظهور داشتند، در تقطیع شعر نو نیز بسیار موفق ظاهر شدند و به‌اصطلاح شعر را بی‌جهت و از روی میل و سلیقه شخصی شرحه شرحه نمی‌کردند.

اگر تقطیع شعر نیمایی و سپید را جداسازی هنرمندانه سطرها از یکدیگر تعریف کنیم و برای آن دلایل محکمه‌پسندی چون ملاحظات بصری و زیباشناختی، مکث ذهنی و عاطفی بر روی کلمات و گسسته‌نویسی عمدی؛ اما مبتنی بر منطق خاص در نظر آوریم، چیزی نزدیک به هفتاد درصد از شعرهای سپیدی که می‌خوانیم، در تقطیع راه را غلط پیموده‌اند!

  • ما نیما نمی‌خوانیم یا کم می‌خوانیم؛
  • ما شاملو نمی‌خوانیم یا کم می‌خوانیم؛
  • ما آتشی، اخوان ثالث و م.سرشک نمی‌خوانیم یا کم می‌خوانیم.

آن‌وقت انتظار داریم در سرودن و تقطیع شعر سپید، موفق عمل کنیم!

تقطیع هنرمندانه در شعر سپید یعنی: حرکت از فرم و بیان منثور به فرم و بیان شاعرانه.

به این شعر شاملو توجه کنید.

رشته چرم‌باف

فرود آمد

و ریسمان بی‌انتهای سرخ

  در طول خویش

از گرهی بزرگ

برگذشت.

 (شاملو؛ ۱۳۸۲، ۶۱۲)

در این شعر چه می‌بینید؟ یک تقطیع هنرمندانه عالی. اگر از شعری که خواندید تقطیع را بگیریم، حس زیبایی‌شناسی بصری و صوت زیبای خلق‌شده در آن، به‌شدت ویران می‌شود و شعر دیگر شکوه خاص خود را نخواهد داشت.

توجه کنید تقطیع در این شعر به خاطر مکث و تأکیدهایی است که شاعر لازم دیده آن را با مخاطب در میان بگذارد. من وقتی «فرود آمد» را در این شعر می‌خوانم و بر آن مکث می‌کنم، واقعاً فرود آمدن ریسمان چرم‌باف را با تمام وجود بر خویش حس می‌کنم.اصلاً همین چرم‌باف بودن، درد فرود آمدن را برای من چندین برابر می‌کند و تداعی معنی شگرف و درعین‌حال دردناکی در ذهن من به وجود می‌آورد.

حالا این شعرها را بگذارید کنار شعرهایی که صاحبان آن‌ها اساساً نمی‌دانند چرا و بر اساس چه منطقی، باید سطرها را در شعر سپید از یکدیگر جدا کرد!

به این بند از شعر شاملو دقت کنید:

و ما همچنان

دوره می‌کنیم

شب را و روز را

هنوز را…

به نظر شما شاملو نمی‌توانست در یک خط مستقیم بنویسد: شب را و روز را، هنوز را؟!

چرا «هنوز»، پایین آورده شده است؟ مشخص است. ضمن آشنایی‌زدایی زبانی فوق‌العاده‌ای که انجام‌گرفته، تأکید اصلی شاعر بر این کلمه بوده است. می‌خواسته «هنوز» به چشم بیاید که حقیقتاً هم به چشم آمده است. تقطیع هنرمندانه شعر سپید یعنی همین.

در ادامه؛

  • ایجاد تناسبات صوتی و موسیقایی؛
  • ایجاد تقارن و توازن لفظ؛
  • القای معنا و تصویر؛
  • و برجسته‌سازی نقش قافیه از دیگر کارکردهای تقطیع صحیح و هنرمندانه در شعر سپید است.

یادمان باشد؛ تقطیع در شعر سپید با تقطیع در شعر کهن تفاوتی بنیادین دارد؛ زیرا موسیقی موجود در شعر سپید یک موسیقی درونی است و این موسیقی در زنجیره گفتار خود را نشان می‌دهد نه در اوزان عروضی. در این‌ باره باز هم برای شما می‌نویسم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

قبلا حساب کاربری ایجاد کرده اید؟
گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟
Loading...