info@sokhangozaar.com

نقد روان‌شناختی یک اثر ادبی + تمرین

نقد روان‌شناختی یکی از شاخه‌های مهم نقد ادبی و ابزاری مناسب برای شناخت بهتر فضا و شخصیت‌های موجود در یک اثر ادبی است. منتقدانی که به نقد روان‌شناختی آثار نظر دارند، هر اثر ادبی را برگرفته از ضمیر ناخودآگاه نویسنده می‌دانند و معتقدند باید مانند رؤیا تحلیل و تفسیر شود.

این گروه از منتقدان مانند کارل ای بین، آرای خود را بر آثار فروید استوار کرده‌اند و تأکید می‌کنند معنای یک اثر ادبی در سطح آن قرار ندارد؛ بلکه در روان نویسنده است. نقد روان‌شناختی برای نخستین بار از سوی «ادموند ویلسون» و در کتاب «زخم و کمان» به کار گرفته شده است.

از نگاه من نیز نقد روان‌شناختی مهم است؛ اما مانند دکتر محمد مندور در کتاب «در نقد و ادب» معتقدم باید در استفاده از این شاخه نقد در تحلیل آثار ادبی، احتیاط کرد.

نمی‌توان بدون دانش کافی و بدون آشنایی با روش‌های دقیق تحلیل شخصیت، بی‌گدار به آب زد و برای یک اثر ادبی نسخه پیچید. وانگهی به نظر می‌رسد تحلیل‌های مبتنی بر آثار و نظریه‌های فروید چندان هم بی‌طرفانه نیستند و گاه جنبه‌های فاخر و ارزشمند یک اثر ادبی را به محاق می‌برند.

آلفرد مورگان در کتاب راهنمای رویکردهای نقد ادبی معتقد است؛ نقد روان‌شناختی آثار ادبی نباید ادبیات را «مُثله» کند. او می‌گوید: «بسیاری از منتقدان مکتب روان‌شناختی یا پژوهشگرانی ادیب بوده‌اند که اصول روان‌شناختی را درست درنیافته‌اند یا روان‌شناسانی متخصص بوده‌اند که از ادبیات به‌مثابه هنر چیزی نمی‌دانستند.»

با این تفاسیر،

کدام‌یک از آثار ادبی، واجد نقد روان‌شناختی هستند؟
  • آثاری که هستی پر معنای بشر، درون آن‌ها و در فرایند ذهن و احساس شخصیت اصلی جریان دارد، نه در جهان بیرون از او؛
  • آثاری که زندگی، وجود، ذهن و احساسات بشری در آن‌ها ازهم‌گسیخته، پراکنده و بدون روال منطقی است؛
  • آثاری که در آن‌ها از نمادها، کهن‌الگوها، جریان سیال ذهن، تداعی آزاد معانی، شکست خط زمان و الگوهای بی‌ثبات روانی بهره گرفته شده است.

بنابراین در نقد روان‌شناختی آثار، باید شخصیت درونی و نامتعارف اشخاص داستان، انگیزه اعمال و فعالیت‌های درونی آن‌ها و ارتباط این اعمال را با مسائل بیرونی بررسی کرد.

جان کلام اینکه؛ نقد ادبی از نظریه روانکاوانه بهره می‌گیرد تا واکنش خوانندگان را در برابر ادبیات تحلیل کند. دکتر زرین‌کوب در صفحه هشتاد کتاب آشنایی با نقد ادبی معتقد است: «این دسته از نقادان می‌کوشند جریان باطنی و احوال درونی شاعر یا نویسنده را ادراک و بیان نمایند، قدرت تألیف و استعداد و ترکیب ذوق و قریحه او را بسنجند، نیروی عواطف و تخیلات او را تعیین کنند و از این راه تأثیری را که محیط و جامعه و سنن و مواریث در تکوین این جریان‌ها دارد، مطالعه کنند.»

در یک جمع‌بندی کلی می‌توان گفت: نقد روان‌شناختی آثار ادبی به شناخت بهتر ما از روان خویش نیز می‌انجامد. مشروط بر اینکه تحلیل روان‌شناختی ما مبتنی بر روش یکی از روان‌شناسان شناخته‌شده در این حوزه نظیر ژان لاکان باشد و به بیراهه نرود.

در ادامه می‌توانید شعر زمستان مهدی اخوان ثالث را از نظر روان‌شناختی نقد کنید و میزان قدرت او را در به تصویر کشیدن اوضاع پیچیده اجتماع آن زمان، بررسی کنید.

دست به کار شوید. ممکن است در تحلیل‌های اولیه چندان به راه صواب نروید؛ اما رفته‌رفته و با مطالعه بیشتر روش کار را به‌خوبی فرا خواهید گرفت. شما می‌توانید در گام نخست این مقاله را نیز بخوانید.


زمستان


سلامت را نمی‌خواهند پاسخ گفت

سرها در گریبان است

کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را

نگه جز پیش پا را دید، نتواند

که ره تاریک و لغزان است

وگر دست محبت سوی کس یازی

به اکراه آورد دست از بغل بیرون

که سرما سخت سوزان است

نفس کز گرمگاه سینه می‌آید برون، ابری شود تاریک

چو دیوار ایستد در پیش چشمانت

نفس کائن است، پس دیگر چه داری چشم

ز چشم دوستان دور یا نزدیک؟

مسیحای جوانمرد من! ای ترسای پیر پیرهن چرکین

هوا بس ناجوانمردانه سرد است آی…

دمت گرم و سرت خوش باد

سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشای

منم من، میهمان هر شبت، لولی‌وش مغموم

منم من، سنگ تیپاخورده رنجور

منم، دشنام پست آفرینش، نغمه ناجور

نه از رومم، نه از زنگم، همان بیرنگ بیرنگم

بیا بگشای در، بگشای، دلتنگم

حریفا! میزبانا! میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می‌لرزد

تگرگی نیست، مرگی نیست

صدایی گر شنیدی، صحبت سرما و دندان است

من امشب آمدستم وام بگزارم

حسابت را کنار جام بگذارم

چه می‌گویی که بیگه شد، سحر شد، بامداد آمد!

فریبت می‌دهد، بر آسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست

حریفا! گوش سرما برده است این، یادگار سیلی سرد زمستان است

و قندیل سپهر تنگ میدان، مرده یا زنده

به تابوت ستبر ظلمت نه توی مرگ اندوه، پنهان است

حریفا! رو چراغ باده را بفروز، شب با روز یکسان است

سلامت را نمی‌خواهند پاسخ گفت

هوا دلگیر، درها بسته، سرها در گریبان، دست‌ها پنهان

نفس‌ها ابر، دل‌ها خسته و غمگین

درختان اسکلت‌های بلورآجین

زمین دل‌مرده، سقف آسمان کوتاه

غبارآلوده مهر و ماه

زمستان است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

قبلا حساب کاربری ایجاد کرده اید؟
گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟
Loading...