info@sokhangozaar.com

نامه چهارم: گاهی به کلمات دل می‌بازیم!

عزیز من!

دیشب صدای دوستت را برای من فرستادی. به من گفتی که مادرت با شنیدن کلمات او اشک از چشم‌هایش جاری شده است و از من خواستی که با دقت به آن صدا گوش کنم، بار عاطفی کلمات او را بسنجم و نظرم را درباره ابراز احساساتش با تو در میان بگذارم. (لطفاً این نامه را هم بخوانید.)

صدا، حرف‌ها و کلمات عاشقانه را با دقت گوش کردم. مرد جوانی با بغض و احساسات بسیار قوی به تو می‌گفت دوستت دارد. می‌گفت تمام دنیا و زندگی او هستی. می‌گفت در ادامه راه پشت و تکیه‌گاهت خواهد بود و به لطف همدلی و مهربانی تو به آنچه در این دنیا می‌خواهد دست خواهد یافت.

کلمات زیبا بودند و ابراز احساسات شورانگیز؛ اما به دلیل آنکه از تو باتجربه‌تر هستم، دلم می‌خواهد یکی دو موضوع مهم را درباره مردان این سرزمین به تو بگویم. آن‌ها مثل ما نه خوب هستند و نه بد. آن‌ها فقط مرد هستند با تمام نیازها، اهداف و آرزوهایشان و یک مسأله تقریباً درباره تمام‌شان صدق می‌کند؛ با تمام وجود عاشق مادران خود هستند و تو پیش از این برایم گفته‌ای که دوست تو با مادرش مشکل دارد و با او بی‌وقفه در جدال است!

این کار را برای تو بسیار سخت می‌کند. کلمات را نبین عزیز من! گاهی ما به کلمه دل می‌بازیم و از رفتار غافل می‌شویم؛ در حالی‌ که آنچه اهمیت دارد، عمل و رفتار است.

نکته دیگر، ابراز احساسات شدید او به تو در صوتی بود که برایم فرستادی.

رفیق! اغراق در احساسات، یعنی آن احساسات برخلاف انتظار آن‌قدر هم که ما فکر می‌کنیم عمیق و حقیقی نیستند. احساسات هرچقدر واقعی‌تر و نیرومندتر باشند، به زبان آوردنشان دشوارتر است؛ وانگهی تجربه سال‌ها گفت‌وگو با مردان جوان در کلاس‌های ادبیات و فن‌بیان من را به این نتیجه رسانده است که اغلب آن‌ها در ابراز احساسات واقعی ناتوان و محافظه‌کارند. آن‌ها می‌ترسند. از طرد شدن و پذیرفته نشدن می‌ترسند. از اینکه مبادا خواستنی و دوست‌داشتنی نباشند و با ابراز احساسات واقعی به زنی که دوستش دارند، از آن‌ها سوءاستفاده شود؛ بنابراین از تو می‌خواهم این صوت را در عین محترم شمردن، ملاک ارزیابی جدی و نهایی خود درباره او قرار ندهی.

با دوست خود بیشتر معاشرت کن. رفتار و گفتارش را در موقعیت‌های مختلف زیر نظر بگیر. میزان هماهنگی و هم‌خوانی‌ها را با دقت بسنج و با چشم‌های کاملاً باز او را ببین! و از تو خواهش می‌کنم هرگز برای مردی که با او در ارتباط هستی، نقش ناجی، پرستار و سنگ صبور را بازی نکن. نیاز به قدرتمند بودن و مسلط بودن بر اوضاع را جای دیگری جست‌وجو کن و این را بدان مردان برخلاف زنان بسیار اهل حساب‌وکتاب و سبک‌سنگین کردن وضعیت موجود هستند و از اینکه در برابر زنی ناتوان جلوه کنند، بیزارند.

خاطرت باشد وقتی پای عواطف وسط می‌آید، اغلب اوقات حرف دل مردها با حرف زبانشان یکی نیست. دوستت دارند؛ در حالی‌ که لام تا کام درباره آن با تو حرف نمی‌زنند و دوستت ندارند؛ اما تو را همیشه عشقم، نفسم و…؛ صدا می‌زنند!

آن‌ها به‌محض بهبود، زن پرستار را به مقصد زنی که شیفته حال خوب و قدرت آن‌هاست، ترک می‌کنند و این نباید برایت چندان عجیب باشد.

حواست را جمع کن. وقتی تنهایی از هر سو بر ما هجوم می‌آورد و دشنه تیزش را در پهلوی‌مان فرو می‌کند، ممکن است از زخم جانکاه او به هر کس پناه ببریم و انسان زخمی بیش از هر زمان دیگری در برابر صدا و کلمه آسیب‌پذیر است.

دوستت دارم و می‌دانم چقدر شیفته قدرت و شجاعت هستی. می‌دانم چقدر دلت می‌خواهد در برابر مردان آن‌گونه که شایسته توست عرض‌اندام کنی و اصلاً به خاطر همین، سال جدید هنوز نیامده را برای خودت سال «قدرت» نام‌گذاری کرده‌ای.

برایت خنده‌های بلند ناتمام و آرامش آرزو می‌کنم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

قبلا حساب کاربری ایجاد کرده اید؟
گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟
Loading...