info@sokhangozaar.com

بهتر نوشتن؛ رؤیای هر آن‌که دستی به قلم دارد (۲)

بنا بر نظر رضا بابایی، بهتر نوشتن و نویسنده خوب بودن، بر پنج پایه استوار است؛ ذوق، تجربه، اطلاعات و مطالعات متنوع، تخصص علمی و مخاطب‌شناسی. او این آگاهی‌ها و مهارت‌ها را زیرساخت نویسندگی می‌داند و در بخش موازین روساختی، به نکات ارزنده دیگری نیز اشاره می‌کند. در این مقاله نخستین پایه نویسندگی را از نگاه او شرح می‌دهم و تجربه خود را نیز به آن اضافه می‌کنم. (لطفاً این مقاله را هم بخوانید.)

الف. ذوق و استعداد درونی

اینکه هر کس در کار و هنری استعدادی ویژه دارد، پذیرفتنی است. یکی شاعر است، یکی جبر و مثلثات می‌داند، یکی حنجره‌ای طلایی دارد و آن دیگری خط را خوش و دلبرانه می‌نویسد. نکته ظریف اینجاست؛ آنچه شاعر را مسحور می‌کند، فیزیکدان را برنمی‌انگیزد و این‌گونه است که کار جهان نظم می‌گیرد، پیش می‌رود و زیبا می‌شود؛ با وجود این، ذوق درونی برای درخشیدن در یک شاخه هنری؛ به‌ویژه نویسندگی کفایت نمی‌کند و به لوازم دیگری نیز در مسیر موفقیت وابسته است.

صاحب کتاب بهتر بنویسیم از منظر ذوق و قریحه، قلم‌زنان را به سه گروه تقسیم می‌کند:

  • واجد ذوق؛
  • فاقد ذوق؛
  • بینابین.

بدیهی است کسانی که در نویسندگی صاحب استعداد ویژه هستند، باید قدر این موهبت بزرگ را بدانند، به معنای واقعی سپاسگزار خداوند باشند، تلاش مداوم در این راه را بر ذوق خود ضمیمه کنند و برای نعمتی که خداوند به آن‌ها هدیه کرده است، ارزش قائل شوند. از نگاه من عمده مشکلات مادی و روحی نویسندگان خوب ما از نادیده گرفتن این نکته‌های طلایی باریک از مو سرچشمه می‌گیرد.

گروه دوم (فاقدان ذوق) نیز باید بدانند نداشتن استعداد ویژه در هنری از هنرها، هرگز به معنای بی‌استعدادی در دیگر هنرها نیست؛ بنابراین باید تلاش کنند و بدانند «کار نیکو کردن از پر کردن است.»

گروه سوم استعداد اندکی در نوشتن دارند. اغلب مؤلفان و قلم‌زنان در این ردیف قرار می‌گیرند؛ به همین دلیل می‌طلبد در پرورش ذوق خود بکوشند و این «اندک» را بسیار کنند. ذوق‌پروری که پیشینیان به آن «تشحیذ» می‌گفتند، همچون سوهان تیغ ذوق را تیز و آن را برای ساختن و پرداختن آماده می‌کند.

راه‌های پرورش و افزایش ذوق نویسندگی

از نگاه بابایی راه‌های پرورش و افزایش ذوق نویسندگی بسیار است. برخی از راه‌هایی که او پیشنهاد می‌کند عبارتند از:

  • دیدار پی‌درپی با آفرینش‌های هنری برجسته؛ اعم از هنرهای دیداری و هنرهای شنیداری و جز آن‌ها؛ (وی این را مؤثرترین و بهترین راه می‌داند.)
  • خواندن دقیق و تیزبینانه آثار ممتاز و هنرمندانه؛
  • خواندن پیوسته و لذت‌جویانه شعر.

بابایی بر خواندن پیوسته و لذت‌جویانه شعر بسیار تأکید می‌کند؛ خواندن «هرگونه شعری، از هر شاعری و به هر انگیزه‌ای.»

او بخشی از فایده‌های شعرخوانی مستمر را برای نویسندگان و مؤلفان به قرار زیر می‌داند:

  • ذوق بخشی؛
  • غنای واژگانی؛
  • آشنایی با ساختمان‌های متفاوت و متنوع جمله‌سازی؛
  • کشف نسبت‌های جدید و پیچیده میان کلمات؛
  • مهارت‌یابی در استخدام صنایع لفظی و معنوی زبان فارسی؛
  • جذب شیرینی‌های زبانی و ملاحت‌های لفظی؛
  • آشنایی با تعابیر ادبی و آموختن آن‌ها؛
  • فراگیری کاربرد فنی درست کلمات در موقعیت‌های متفاوت؛
  • بازخوانی گفته‌ها و نوشته‌های پاک از هرگونه آلودگی زبانی یا دستوری؛
  • اندوختن ابیات و عبارات شعری ناب به‌منظور استفاده از آن‌ها در جای مناسب؛
  • فراگیری کاربردی آرایه‌های سنتی و ابتکاری؛
  • آشنایی با اندیشه‌ها و نکته‌سنجی‌های گویندگان بزرگ فارسی.

من نیز با نظر استاد کاملاً موافق هستم. خواندن مداوم و لذت‌جویانه شعر و حظ ناب و وافری که از آن می‌بریم، ولو اینکه معنای برخی از واژه‌ها را ندانیم، ذهن ما را به زیباترین شکل تعلیم و صیقل می‌دهد و برای نویسنده خوب بودن آماده می‌کند. به کار گرفتن فن راهبردی و راهگشای «تماشا کردن» هم به ‌اندازه خواندن مداوم و لذت‌جویانه شعر، در پرورش و افزایش ذوق نویسندگی مؤثر است.

چشم‌ها را بشوییم و جور دیگر ببینیم. نکته ظریف همین است؛ از «عادت» دیدن بیرون آمدن و به مرتبه «تماشای آمیخته با حیرت» کودکانه و شاعرانه رسیدن. انگار برای نخستین‌بار است که با آن پدیده مواجه می‌شویم.

این مقاله ادامه دارد…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

قبلا حساب کاربری ایجاد کرده اید؟
گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟
Loading...