وقتشناسان نوبهار
به نام گل
به نام سبزه و باران که نامهای دیگر تواند
به نام مطلع این فصل دلگشا که تو هستی
با آن ردای سبز معطر
پر شاخه از شکوه و شکوفه
ستایش تنها مخصوص فرمانروای مقتدر جهانیان است؛ فرمانروایی بخشنده و مهربان که سینه پرنورش معدن شکوفههای روشن گیلاس است و رنگ آبی بیمانند آسمان، شباهت نزدیکی به چشمان بصیر و نظر پاک خطاپوش او دارد. بهار آمده است. وقتشناسان نوبهار میدانند که چه باید کرد!
وقتشناسان نوبهار باغ و صحرا را به دیگران نمیگذارند! داد خود از روزگار میگیرند و گرد غم از دل و دامن میافشانند.
بهار آمده است. موسم شادی و طرب و سبک کردن جان است. موسم دلدادگی است. موسم مهربان شدن با درخت و باران و پرنده است. موسم رفتن به ملاقات خداوند است.
و چه زیباست خداوند را در چشمهساری زلال دیدن؛ در پرواز یک قناری کشف کردن.
وقتشناسان نوبهار گرم و روشنند. دلیر و پاک دلند.
زبان چمن تازه از خاک برآمده را می فهمند.
با ابر سفیدِ آرام در جریانند. در جوشش و کوشش و بارشند.
وقتشناسان نوبهار عاشقند و دست به هرچه می زنند طلا می شود، عشق می شود و بر جان خسته زمین می نشیند.
وقتشناسان نوبهار دلی به یکرنگی آینه دارند. اصلاً خود آینهاند. انعکاس قلب پر تپش خداوندند.
بر گل سلام می کنند. بر رود سلام می کنند، بر صحرای منتظر سلام می کنند، بر شکوفه نورس سلام میکنند و مایه برکت آفرینشنند.
به سهم کوچک خود سال تازه از راه رسیده را به شما مردم صبور و نازنین ایرانزمین تبریک میگویم. ماندگار بمانیم و برقرار که این ماندگاری و برقراری زیبنده ماست؛ به یُمن صبر جمیلی که در فراق بهار داشتیم و حالا هزار هزار جویبار زلال آرامش، جاری است در صفای قدمهایمان.
سخن آخر از قول حضرت صائب تبریزی اینکه: غافل مشو که وقت شناسان نوبهار | چون لاله بر زمین ننهادند جام را