امنیت اقتصادی؛ بعععله! در چند ماه گذشته بعد از سخنرانی برخی بزرگان درخصوص بسیاری از چیزها! منجمله موضوع مهم «امنیت اقتصادی»، بحثها و شعارها از آن دست که افتد و دانی، باز هم گوش مستمعان ارجمند را آزرد و اتفاق خاص دیگری هم نیفتاد! (لطفاً این طنز را هم بخوانید.)
آن سوی ماجرا و در شبی تیره که بیپولی همچون خار بیپیر بیابان، پک و پهلوی ما را میخلید، با خود گفتیم برخیزیم و مثل جناب بیهقی بزرگوار، قلممان را در این فقره لختی بگریانیم!
آخر بزرگواران کدام امنیت اقتصادی؟!
جناب سکاندار ارجمند! شما درست میفرمایید: فلان قوه در ایجاد امنیت اقتصادی مسؤولیت مهم و تأثیرگذاری دارد و می تواند با اقدامات خود سرمایهگذاری را در کشور تسهیل کند؛ اما مگر این کار را میکند؟ حضرات پشت تریبون یک چیز میگویند، چون به خلوت میروند، مدام به پروپای سرمایهدار مادرمرده میپیچند و چوب لای چرخ تولیدکننده بینوا میگذارند.
تازه با این همه حرف و حدیث و نشست و برخاست ِخبرنگار و عکس و شام و ناهار، آخرش هم یک تعریف درست و درمان از این «امنیت اقتصادی» کف دست ما نمیگذارند که تکلیف مان لااقل در بخش تئوری قضیه روشن شود!
باز خدا پدر «رابرت ماندل» و «باری بوزان» را بیامرزد که در تعریف امنیت اقتصادی به ما میگویند: «سوای دسترسی انسان به ضروریات زیستی مانند غذا، آب، سرپناه و آموزش، اشتغال پایدار، توزیع عادلانه درآمد، بیمه و خودکفایی، این تعریف در علوم و فنون و صنعت هم میگنجد.»
جان؟
دهان یاوهگویم را ببندم؟
بهترین غذا و میوه و آب و سرپناه و آموزش جهان مال این مملکت است؟!
کار هم تا دلم بخواهد ریخته، ملت خودشان مثل قدیم همت ندارند بروند دنبال رزق و روزی؟!
درآمدزایی هم به شما چه؟ ملت باید خودشان هوش مالی خود را تقویت کنند و عقلشان را به کار بیندازند؟!
چشم. بله. کاملاً متوجه شدم!
نمیدانم اصلاً چرا تصمیم گرفتم قلمم را در این باب بگریانم؟! در بحث امنیت اقتصادی، باید قلم را که به زور بخندانم هیچ، داریه (دایره) و دنبک(تنبک) را هم از ته انبار بردارم بیاورم بیرون و بعععله…
اینگونه بخوانم که:
وضع من و تو ایمن در بحث اقتصادی / حال من و تو خوبست تا باد اینچنین باد!!