ویراستاری و بایدهای و نبایدهای غریب آن؛ رازهای مگو و گاه سهمگینی که در این حرفه وجود دارد و هیچ ویراستاری درباره آن با کسی صحبت نمیکند؛ حتی چه بسیار رازهای شیرین و امتیازهایی که در این شغلِ به یک معنا فردی و به معنای دیگر گروهی وجود دارد و باز هم ویراستار حاضر نیست دربارهاش با دیگری یا دیگران حرف بزند.
در بخش نخست این مقاله بلند، درباره رازهای مگوی این حرفه – تلخ و شیرین- برای شما مینویسم تا با ذهنیتی شفاف و مبتنی بر واقعیت، وارد این حرفه شوید و در بخش دوم نیز ویژگیهای یک ویراستار را از نگاه دکتر شهدادی پیش چشم شما قرار میدهم. بخوانید، بیاموزید و لذت ببرید.
ویراستاری تنها به دوستانِ کلمه روی خوش نشان میدهد
از همین ابتدای راه بگویم، شرط اول قدمِ ویراستار شدن، صبور بودن، دوستی با کلمات و شناخت بار عاطفی و معنایی هر واژه است. اگر فقط به این دلیل که بیپول هستید، فکر میکنید کار دیگری از دستتان برنمیآید، دانشگاه یک مدرک کارشناسی زبان و ادبیات فارسی یا هر رشته دیگری کف دستتان گذاشته است و حالا نمیدانید با آن چه کنید، ورود به این حرفه همان و نقرهداغ شدن همان!
پیشنهاد میکنم از همان راهی که آمدید برگردید! این حرفه به افراد بیعلاقه، مستأصل، غرغرو، ملانقطی، کمصبر، کمحواس و به کسانی که مهارتهای ارتباطی ضعیفی دارند، رحم نمیکند؛ گو اینکه یک پای قَدَر و بدون تعارف ویراستاری، صنعت سرشار از مشکل نشر ایران است که برای نو ویراستاران نازکنارنجی و پرتوقع، تره هم خرد نمیکند. اینها را میگویم که برخی از دوستان از خواب بیدار شوند و بیگناه در چاه نیفتند!
اما اگر اهل کلمه و برای مثال شاعر و نویسنده هستید و خلقوخویتان هم نیکوست، ویراستاری برایتان میشود حکایت آمیختن شیر و شکر با یکدیگر! کلنجار رفتن با کلمات مثل خطونشان کشیدنهای شاد و دلبرانه برای محبوب، برایتان شیرین است و از آن لذت میبرید و خوب جایی که عشق و علاقه باشد، دیر یا زود سروکله خلاقیت، اعتبار شغلی و پول هم پیدا میشود.
اینجاست که ویراستاران کجخلق، متوقع و غرغرو، همواره شش یک از ویراستاران پرانرژی، خوشاخلاق و ماهر عقب هستند؛ بیآنکه دلیل واقعی آن را بدانند! پس شرط اولِ ورود به حرفه ویراستاری، داشتن علاقه و شخصیت متناسب با این حرفه است.
اگر درونگرا هستید، در حرفه ویراستاری میدرخشید
گاهی برخی از آدمها از سر اجبار و اضطرار کنج عزلت اختیار میکنند. طرف صحبت من این دسته از دوستان نیستند. منظور من از کسانی که تنهایی را دوست دارند، افراد بینهایت باهوش و درونگرایی است که بیشتر وقت خود را در خلوت صرف مطالعه، تفکر، تماشای فیلمهای خوب، نوشتن، سرودن و ایده پردازی میکنند.
این گروه از آدمها اگر به یکی دو زبان خارجی (انگلیسی، عربی یا…) هم مسلط باشند، دیگر نور علی نور است. در جایگاه یک ویراستار توانمند و همشانه با مترجم مینشینند و کارشان را با عشق انجام میدهند؛ بدون اینکه متوجه گذر زمان باشند و درآمد خوبی هم از این راه به دست میآورند.
البته تکرار میکنم، اگر ویراستار مهارتهای ارتباطی نیرومندی داشته باشد و برای مثال نخواهد بیجهت در کار مترجم دخالت کند، خود را برتر از او بداند، به او ایرادهای ناروا بگیرد و برایش شاخوشانه بکشد! یک ویراستار شایسته ضمن آنکه عاشق تنهایی است، درعینحال خود را با گروه همکاران وفق میدهد. او میداند تولید یک کتاب خوب، حاصل تلاش ناشر، نویسنده، مترجم، صفحهآرا، ویراستار و نمونهخوان است؛ پس تکروی نمیکند و بیدلیل شأن خود را در گروه پایین نمیآورد.
آیا خود را فردی با عزتنفس بالا ارزیابی میکنید؟
کمی با خود خلوت کنید و به این پرسش صادقانه پاسخ دهید. شما همان فردی هستید که ساعتها در خلوت و تنهایی یک ترجمه ضعیف را به یک متن ماندگار تبدیل میکند. هیچکس جز شما نمیداند تفاوت ترجمه بدون ویرایش با ترجمه ویرایش شده، گاه از زمین تا آسمان است!
شما بدون ادعا و با عشق، مترجم تربیت میکنید و به او شخصیت میدهید، متن شستهرفته و پاکیزه در اختیار مخاطب میگذارید، فروش ناشر را بالا میبرید، نویسنده متوسط را به یک نویسنده اسم و رسمدار تبدیل میکنید و به قول دکتر شهدادی، «مثل یک هزاردستان پنهانی که دارد یک بازیِ ازپیشطراحیشده را مدیریت میکند، به نشرها، کتابها و آدمها (نویسنده و مترجم) هویت میبخشید؛ با وجود این، آیا قدر خود و تخصصتان را میدانید؟ وضعیت عزتنفس شما در این میدان چگونه است؟!
آیا روزی لااقل یک بار در آینه از خود و این حجم از توانمندی قدردانی میکنید؟ بدانید اگر شما به خود و این حرفه چندوجهی دشوار احترام نگذارید، دنیا هم با شما از در ناسپاسی وارد میشود؛ بنابراین برای این حرفه در ذهن و قلب خود جایگاهی والا در نظر بگیرید و قدرشناس موقعیت شغلی و شخصیتی خود باشید تا درهای برکت، رزق و فراوانی بر شما گشوده شود.
لطفاً این چند مقاله را نیز بخوانید.
ویرایش ردای فاخری است که بر شانه متن مینشیند
آیا برای حرفه ویراستاری مناسب هستید؟
تفکر انتقادی و نسبت این مهارت با ویراستار
آیا میتوانید یکجانشینیهای طولانی را تحمل کنید؟
سرزنش کردن با اصلاحگر بودن فرق دارد
بندهای اخلاق حرفهای از زبان یک ویراستار کهنهکار
دکتر احمد شهدادی؛ نویسنده، ویراستار و استاد دانشگاه
(با تلخیص و اندکی ویرایش)
نخستین بند؛ مسؤولیت در برابر خود
ویراستار اگر بخواهد اخلاق حرفهای را رعایت کند، باید به چند نکته توجه کند. اخلاق حرفهای یعنی تکالیفی در برابر یک حرفه. البته حقوقی هست؛ اما تکالیفی هم وجود دارد. اول اینکه اخلاق حرفهای مساوی با مسؤولیت است. ویراستاران در برابر بسیاری چیزها مسؤول هستند.
الف. ویراستار باید مدام بیاموزد
نخستین و مهمترین مسؤولیت ویراستار در برابر خود این است که مدام بیاموزد. او نمیتواند به چیزی که یک دفعه یاد گرفته و به دورهای که یک بار گذرانده است، اکتفا کند و سالها در این حرفه دوام بیاورد. ویرایش حرفه پردامنهای است. اگر همه معانیاش را در نظر بگیریم، خودآموزی مدام، امری لازم برای هر ویراستار است.
نکته مهم دیگر اینکه؛ ویراستار اغلب نمیتواند به کلاسهای متعدد برود و درسهای مختلف را یاد بگیرد؛ چون فرصت این کار را پیدا نخواهد کرد و این کار آوردهاش کمتر از زمانی است که خود مشغول کار بشود.
ویراستاران مهم و کارآمد در دنیا، خودآموزهای بسیار توانمندی هم هستند؛ یعنی اگر میبینند در یک بعد نقص دارند، آن نقص را خود به کمک کتاب، مقاله و جستوجوی در اینترنت و در اتاق خلوت خود برطرف میکنند؛ بنابراین ویراستار در هر رشتهای از رشتههای ویرایش که کار میکند، باید خودآموزی قهار باشد و به آموختههای دوران تحصیل اکتفا نکند.
ب. ویراستار باید زبان خارجی بداند
برای ویراستار لازم است با یک زبان خارجی آشنا باشد. البته من معتقدم همه ویراستاران باید زبان عربی بدانند؛ اما غیر از زبان عربی، ویراستار حتماً باید یک زبان غیرعربی نیز آشنا باشد؛ وگرنه هم دامنه کار و تواناییهایش محدود میشود، هم با مشکلات متعدد دیگر مواجه میشود. بههرحال تألیف با ترجمه، وامگیری ایدهها و کلمهها و جملهبندی از زبانهای دیگر همراه است و ویراستاری که زبان نداند، چندان توانا نخواهد بود.
ج. ویراستار باید پر دامنه و پراکنده مطالعه کند
سومین مسؤولیت ویراستار در برابر خود این است که گسترده و پُردامنه مطالعه کند. ویراستار میتواند در یک رشته متخصص باشد؛ برای مثال کتابهای اقتصاد نفت را ویرایش کند؛ اما لازم است در زمینههای دیگر نیز مطالعه کند؛ در ضمن موسیقی گوش کند، مجلهها و روزنامههای مهم دنیا را ورق بزند، به سایتهایشان مراجعه کند و فلسفه و عرفان بداند.
البته اینها گاهی با یکی دو یا چند کتابِ ابتدایی یا متوسط ممکن است حاصل شود. کمکم که اطلاعات عمومیِ ویراستار اضافه شد، میتواند در یکی دو رشته تخصصیِ دیگر کار خود را عمق ببخشد. دیگر لازم نیست مرغ همهچیزخوار باشد. میتواند مرغ گیاهخوارِ میوهخوار شود و فقط از نوعی خاص از میوهها تغذیه کند. منتها ویراستار تا یک سِن خاص باید همهچیزخوار باشد و اطلاعات پُردامنه جمع کند. اطلاعات کم معمولاً آدم را گرفتار میکند و از آدم ویراستارِ درجهیک نمیسازد.
د. ویراستار باید زماننگری و زمانبندی داشته باشد
چهارمین مسؤولیت ویراستار در برابر خود این است که زماننگری و زمانبندی داشته باشد؛ یعنی ساعت بگذارد و ویرایش خود را از یک صفحه زمان بگیرد و کمکم سرعت خود را افزایش دهد؛ فرقی نمیکند ویرایش او رایانهای باشد یا بر روی کاغذ. سرعت در ویرایش بسیار مهم است.
ه. ویراستار باید از ابزار مناسب استفاده کند
مسؤولیت پنجم ویراستار در برابر خود این است که همیشه از ابزار مناسب و کارآمد استفاده کند؛ برای مثال کاغذ، رایانه با کیفیت، تنوع رنگی کاغذ و در صورت نیاز عینک. به دست گرفتن خودکار بد، موقع ویرایش یک صفحه کاغذ، واقعاً آدم را خسته میکند. برای دلیل ششم هم هست که میگویم ابزارهای خوب استفاده کنید.
و. ویراستار باید مراقب سلامت خود باشد
مسؤولیت ششم ویراستار این است که مراقب سلامت روح و جسم خود باشد. ویرایش کاری متمرکز همراه با نشستنهای طولانی است. اگر به این مسأله توجه نکند، نتیجه آن کمردرد، چشمدرد، ضعیف شدن چشم، ضعیف شدن عضلات گردن و ماجراهای دیگر خواهد بود؛ بنابراین میطلبد یک ویراستار ورزش کند، موسیقی گوش دهد، بین کارش بلند شود و قدم بزند و خلاصه توجهش به خود و حال خوب خود باشد.
ز. ویراستار باید سرگرمی داشته باشد
مسؤولیت هفتم یک ویراستار این است که حتماً یک سرگرمی لذتبخش داشته باشد؛ برای مثال فیلم ببیند یا یک کار هنری لذتبخش انجام دهد. کسی که چند سال کار میکند، تازه میفهمد اگر بخواهد شاداب بماند، لازم است این کار را انجام دهد و ساعات لذتبخشی را برای خود فراهم کند؛ زیرا ویرایش کاری بهشدت فرساینده است.
دومین بند؛ مسؤولیت در برابر نویسنده
تا اینجا درباره مسؤولیت ویراستار در برابر خود سخن گفتیم؛ اما او در برابر نویسنده هم مسؤول است. اخلاق حرفهای اینگونه اقتضا میکند.
الف. خیرخواهی
نخستین مسؤولیت ویراستار در برابر نویسنده خیرخواهی است. او باید با نویسندگان و آثار آنها خیرخواهانه رفتار کند؛ انگار که خود مینویسد؛ انگار که نام او بهجای نویسنده میآید. خوب، گاهی آدم به دلایل مختلف سیاسی، اقتصادی، فکری، فرهنگی، اجتماعی و قومی فکر میکند: «لازم نیست حالا این مطلب اینقدر هم عالی بشود! چرا عالی بشود؟ برای اینکه نویسنده پول بگیرد؟! برای اینکه نویسنده معروف بشود؟! آدمی که از او بدم میآید، آدمی که بدقول است، آدمی که قسط اول قرارداد را درست نداده است؟!» اینها را باید کنار گذاشت. اخلاق حرفهای اقتضا میکند عالیترین کار را طبق قرارداد و توافق انجام دهیم؛ یعنی خیرخواهی بیقیدوشرط.
ب. راهنمایی هوشمندانه
مسؤولیت دوم ویراستار این است که برای نویسنده یا ویراستار راهنمایی هوشمند باشد. ویراستار خوب میتواند نویسنده بد را به نویسنده خوب تبدیل کند. الان وضع ویرایش در جامعه ما مطلوب نیست. کتابی را دست ویراستار میدهند که نه نویسندهاش را میشناسد، نه ناشرش را. این از نگاه من ویرایش نیست. این چیزی که در جامعه ما وجود دارد، بیشتر به مردهشویی شباهت دارد؛ یعنی آدمی که حالا مرده و میخواهند چالَش کنند. شما کیسهای هم به بدنش میکشید تا یکذره تمیز برود آن دنیا. همین! این ویرایش نیست.
ویرایش واقعی در دنیا این است که مثل پزشک به مرده حیات بدهد؛ بنابراین ویراستار باید شماره تماس و آدرس نویسنده را داشته باشد. باید با هم بنشینند و صحبت کنند. آن موقع است که میتواند هوشمندانه راهنمایی کند و به او یاد بدهد چگونه بنویسد. به او یاد بدهد به درد نویسندگی، شاعری یا فیلمنامهنویسی میخورد یا باید برود سراغ کار دیگر. این ویراستاران هستند که میتوانند به آدم بگویند: «آقا تو را به خدا داستان کودک ننویس! گر تو قرآن بدین نمط خوانی، ببری رونق مسلمانی! تو را به خدا شعر نگو، داستان بنویس. تو نمایشنامهنویسی. تو داستاننویسی. تو اصلاً فیلمسازی. تو برو فلسفه بخوان. تو اصلاً دیگر ننویس.»
ج. کشف تقلبهای نویسنده
مسؤولیت سوم ویراستار این است که تقلبها را کشف کند. وظیفه اصلی ویراستار این است که به نویسنده بگوید: «تو به این منابع مراجعه نکردهای. از روی فلان مقاله و کتاب مطلب برداشتهای و کپی کردهای.» اینها را چه کسی باید بگوید؟ این کتابهایی که میبینید به اسم افرادی درمیآید و بعد معلوم میشود نویسندهای بیست سی سال پیش جایی این را نوشته است و الان دستی به سر و رویش کشیدهاند و به نام خود چاپ کردهاند، برای این است که ویراستاران اخلاق حرفهای را رعایت نکردهاند. ویراستار باید گوشبهزنگ باشد.
د. پرورش دادن نویسنده
مسؤولیت چهارم ویراستار این است که باید نویسنده را با راهنمایی کردن پرورش دهد. آقای عبدالحسین آذرنگ در کتابهایش نوشته و در سخنرانیهایش گفته است ویراستار نباید قلم قرمز به کار ببرد. شما وقتی خودکار قرمز را روی مطلبی میکشید، این یکجور اعلام جنگ است! قرمز دارد به جنگ آبی میرود! البته این یک نماد است.
یکی از بهترین ویراستاران، عبدالحسین آذرنگ است. ایشان پُردامنه کار کرده است. کتابهای متعدد ترجمه کرده است. ایشان میگوید: «من سالهاست ویرایش میکنم. من با مداد کار میکنم. با خودکار قرمز توهین میدانم به نویسنده.» ما انتقام خون پدرمان را از نویسنده نمیگیریم. فقط به او یاد میدهیم چگونه آدم بهتری باشد. چگونه به کلمات، ادبیات، نوشته و تحقیق بهتر نگاه کند. میتوانیم فروتنانه و با روحیه برادرانه و خواهرانه، صمیمانه و دوستانه یک نفر را پرورش دهیم تا از جایی که هست، یک قدم جلوتر بیاید.
ه. بستن قرارداد درست
مسؤولیت پنجم ویراستار این است که با نویسنده قرارداد محکم بنویسد. حالا طرف ممکن است مؤسسه یا فرد باشد. ممکن است یک پایاننامه برای ویراستار بیاورند و بگویند ویرایش کن. ممکن است یک ترجمه بیاورند. باید بفهمد از او چه میخواهند و او چه میتواند انجام دهد و این کار چه اقتضائاتی دارد؟
ویراستار باید تلاش کند قرارداد درست و قانونی باشد. اگر سفارشدهنده فکر میکند ویراستار کسی است که فقط یک گونی ویرگول قاطی نوشته میکند، این نگاه باید اصلاح شود.
ویراستار باید بگوید من اینجا ویرگول میگذارم. اینجا رسمالخط را درست میکنم. اینجا محتوا را بررسی میکنم و غلط دستوری میگیرم. اینجا اشتباهات فکری را توضیح میدهم. ویراستار علمی و تحقیقی یا ویراستار صوری و نگارشی هستم. این زمان مشخص میتوانم کار را به شما تحویل دهم. قرارداد باید کاملاً درست تنظیم شود.
سومین بند؛ مسؤولیت در برابر جامعه
ویراستار علاوه بر مسؤولیت در برابر خود و نویسنده، در برابر جامعه هم مسؤولیت دارد. این نوع سوم اخلاق حرفهای است؛ برای مثال کتاب بد و بیکیفیت ویرایش نکند، برای هر فردی کار انجام ندهد و خود را در حد یک مزدبگیرِ مطیع ارباب، پایین نیاورد!
چهارمین بند؛ مسؤولیت در برابر خوانندگان
ویراستار در برابر خوانندگان هم مسؤولیت دارد. این نوع چهارم مسؤولیت اخلاقی است. ویراستار باید طرفدار خواننده باشد و دشواریهای کتاب خواندن را برای او کم کند. فونت درست، سفیدخوانی درست، صفحهبندی خوب، کاغذ مناسب و مهمتر از همه محتوای غنی و کاربردی. اینها را ویراستار باید به دیگر اعضای گروه پیشنهاد دهد. حالا جدی گرفته نمیشود، آن ماجرای دیگری است؛ ولی ویراستار باید به مسؤولیت اخلاقی خود در حرفهاش عمل کند.
پنجمین بند؛ مسؤولیت ویراستار در برابر منابع
آخرین مسؤولیت ویراستار، مسؤولیت در برابر منابع است. ویراستار باید از حقوق مؤلفان دیگر محافظت کند. باید بداند این مطلبی که اینجا آمده است، به چه کسی تعلق دارد. بسیاری از مقالههایی که این روزها نوشته میشود، با یک جستوجوی اینترنتی ساده سر از قلم فرد دیگر در میآورند! ویراستار باید حواسش به تمامی این موارد باشد.
مسؤولیت دیگر ویراستار در برابر منابع این است که به صحت نقلها توجه کند. اگر میبیند نویسنده؛ برای مثال مدام به کتاب کوپر ارجاع میدهد، برود کتاب کوپر را ببیند و بررسی کند درست ارجاع داده است یا نه. لااقل دو، سه یا پنج ارجاع از ارجاعات نویسنده را بررسی کند. این جزو وظایف اصلی یک ویراستار کاربلد و با اخلاق است.
نباید اجازه داد افراد بزرگنمایی کنند که برای مثال من فرانسوی میدانم؛ چون خواننده فردا این کتاب را میخواند و میگوید: «اِ، این نویسنده فرانسوی هم میداند و رفته منابع فرانسوی را هم نگاه کرده!» چه کسی باید مچش را بگیرد؟ شما.
حتی اگر کسی به قرآن ارجاع داده است، ویراستار باید یکی دو آیه را برود نگاه کند تا برای مثال، سوره هود را ننوشته باشد سوره طه. کنترل ارجاعات در حد چند ارجاع لازم است.
مسؤولیت سوم ویراستار در این حوزه این است که مطمئن شود از منابع بهرهوری درست انجامگرفته است. اگر غیرازاین است، باید به نویسنده بگوید بهرهوری از منابع درست انجامنشده است و شما منابع دارای اولویت را نیاوردهاید. سه چهار منبع مهم در این رشته وجود دارد که شما از آن غفلت کردهاید.
ویراستار نوکر نویسنده نیست؛ بلکه پدر، برادر، خواهر و بزرگتر نویسنده است و باید او را هدایت کند. جایی که فرایند نشر درست اتفاق میافتد، ویراستار از ابتدای تألیف یک اثر کنار نویسنده است. او میگوید: «میخواهم کتابی درباره تنهایی بنویسم». فوراً به او ویراستاری معرفی میکنند و این دو با یکدیگر کار را پیش میبرند.
البته دکتر شهدادی در انتها میگوید: «من کار را سخت گرفتهام. ویرایش ما بیمار است و بسیاری از مواردی که گفتم، رعایت نمیشود.»
اما از نظر من نباید ناامید بود. شما ویراستاران جوان و تازهنفس میتوانید منشأ اثر خیر باشید، اگر با آگاهی کامل از خوب و بد این حرفه، وارد میدان ویرایش شوید. من این مقاله را با این هدف برای شما نوشتم. امیدوارم توانسته باشم قدمی کوچک در زمینه افزایش سطح آگاهی شما علاقهمندان به ویرایش برداشته باشم.
سخنگزار برای شما روزگاری خوش و توأم با سلامت آرزو میکند.