نقش تقطیع هنرمندانه در شعر سپید موفق آن قدر اهمیت دارد که ترجیح دادم مقالهای دیگر به این موضوع اختصاص دهم. در مقاله قبل به تفصیل درباره جایگاه و کارکرد تقطیع صحیح و هنرمندانه در نوع خاص شعر برایتان نوشتم؛ نوشتم که تقطیع هنرمندانه، یعنی حرکت از فرم و بیان منثور به فرم و بیان شاعرانه و مثال واضح آن را نیز توضیح دادم.
در این مقاله درباره نقش و کارکردهای دیگر تقطیع صحیح و هنرمندانه در شعر سپید، برای شما مینویسم.
- ایجاد تناسبهای صوتی و موسیقایی؛
- ایجاد تقارن و توازن لفظ؛
- القای معنا و تصویر؛
- برجستهسازی نقش قافیه؛
- ایجاد تأکید، مکث و تمرکز.
ایجاد تناسبهای صوتی و موسیقایی
تقطیع صحیح در شعر سپید تناسبات صوتی و موسیقایی ایجاد میکند. یعنی چه؟ یعنی اینکه نوعی شبکه صوتی مناسب در شعر به وجود میآورد و سطح موسیقایی درونی آن را بالاتر میبرد. این هماهنگی موسیقایی عالی است. با این کار خلأ ناشی از نبود وزن بیرونی بهخوبی جبران میشود و کلام از افتادن به ورطه نثر نجات مییابد.
به این شعر شاملو توجه کنید:
گفتی
زنگیان
غم غربت را در کاسه مرجانی آن گریستهاند و
من اندوه ِایشان را
و تو اندوه ِمرا…
(پور نامداریان؛ ۱۳۷۴، ۳۳۶)
فکر کنید چه اتفاق زیبایی در این شعر افتاده است! فعلهای گریستهام و گریستهای به قرینه فعل گریستهاند، در بندهای بعد حذفشدهاند و راه را برای تأثیرگذاری هرچه بیشتر «را» و «مرا» بازکردهاند؛ وانگهی، برای زیباتر به تصویرکشیدن اندوه انسان، شعر عمداً با آوای به وجود آمده از مصوت «آ» به پایان رسیده است. مگر نه اینکه انسان وقتی اندوهگین است، آه میکشد؟!
و به این شعر و سازه هنری شگفتانگیز آن توجه کنید.
مرا
تو
بیسببی
نیستی.
بهراستی
صلت ِکدام قصیدهای
ای غزل؟
ستارهباران جواب ِ کدام سلامی
به آفتاب
از دریچه تاریک؟
(شاملو؛ ابراهیم در آتش، ۲۵)
تصور کنید اگر در این شعر پیوستهنویسی اتفاق میافتاد، چه میشد؟ ما هرگز متوجه تکرار حرف «ی» در سببی، نیستی، قصیدهای و سلامی نمیشدیم. اصلاً هماهنگی حرف «س» و «ی» را در بیسببی و نیستی ببینید!
تقابل هنرمندانه قصیده و غزل را تماشا کنید! تناسب جذاب ستاره و آفتاب را هم همینطور. موسیقی لفظی و دیداری این شعر، در حد اعجاز است. این همان تناسب صوتی و موسیقایی است که من بر آن تأکید میکنم.
ایجاد تقارن و توازن لفظ
یکی دیگر از کارکردهای تقطیع صحیح در شعر سپید، ایجاد تقارن و توازن در لفظ است. این کار کلام را بهشدت موسیقایی میکند.
به این شعر توجه کنید:
دختران ِ دشت
دختران ِ انتظار
دختران ِامید ِتنگ
در دشت بیکران
و آرزوهای بیکران
در خُلقهای تنگ
(پور نامداریان؛ ۱۳۷۴، ۱۱۶)
تقارن ناشی از تکرار در کلمه آغازین دختران است و توازن با کلمات دشت و انتظار به وجود آمده است. پایینتر که میآییم با جابهجایی زیبای کلمات در سطر چهارم، پنجم و ششم به تکرار، ضرباهنگ و قافیه معنوی و بالا رفتن موسیقی کلام میرسیم که از نگاه من بسیار زیباست.
در شعری که در ادامه میآید نیز همین اتفاق میافتد.
در نیست
راه نیست
شب نیست
ماه نیست
نه روز
و نه آفتاب،
ما بیرون زمان
ایستادهایم…
با دشنه تلخی
در گردههایمان.
(شاملو؛ ابراهیم در آتش، ۹)
القای معنا و تصویر
تقطیع صحیح اینجا به معنای واقعی کلمه نقش کلیدی خود را نشان میدهد. در یک شعر سپید موفق، تصویر نهتنها کاملاً در خدمت معناست؛ بلکه رسانای قدرتمند آن نیز هست.
به یک نمونه زیبا شما را میهمان میکنم.
رود
قصیده بامدادی را
در دلتای شب
مکرر میکند
آیا شکل تصویری جریان رود را در این چیدمان جذاب میبینید؟! بسیار هیجانانگیز است.
و یک بریده بینظیر از شعر عقوبت:
میوه بر شاخه شدم
سنگپاره بر کف کودک
طلسم معجزتی
مگر پناه دهد از گزند خویشتم
چنین که
دست ِتطاول به خود گشاده
منم!
به سه کلمه میوه، سنگپاره و کودک در ابتدای این بند توجه کنید. تصویر را در ذهن بسازید. یک کودک که از میوه بسیار دور است؛ پس پاره سنگی برمیدارد و بهسوی آن پرتاپ میکند؛ میوه/ سنگ پاره/ کودک
سنگ کجاست؟ وسط راه. هنوز به میوه نرسیده است. میوه اول و بالا، سنگپاره وسط بند و کودک در انتهای بند قرار دارد. میبینید تصویر چقدر زنده و گویاست!
حالا منِ شاعر کجاست؟ انتهاییترین نقطه بند.
درک اینکه شاملو چقدر زیبا ناکامی، تنهایی و درماندگی خود را از رسیدن به مطلوب خویش با استفاده از استعاره میوه به تصویر کشیده است، حقیقتاً لذتبخش است. تقطیع هنرمندانه و جاگذاری معنادار کلمات در شعر یعنی این.
برجستهسازی نقش قافیه
تقطیع درست در برجستهسازی جایگاه قافیه نیز عملکردی مؤثر دارد. اصلاً از مزایای تقطیع پلکانی در شعر نیمایی و سپید همین برجسته ساختن نقش قافیه و ارتقای موسیقی شنیداری و حتی دیداری در این نوع از شعر است.
از نظر نیما قافیه زنگ کلام است و گاهی نو پردازان تلاش میکند از این امکان برای تقویت موسیقی کناری شعر خود استفاده کنند. در نمونه شعری که در ادامه میآید، جداسازی قافیهها علاوه بر پررنگتر کردن موسیقی شعر، در تقویت لحن پر اندوه اثر نیز عالی عمل کرده است.
کلید بزرگ نقره
در آبگیر سرد
شکسته است
دروازه تاریک
بسته است
(شاملو؛ ابراهیم در آتش، ۲۳)
نمونهای دیگر:
و بدین نمط
شب را غایتی نیست
نهایتی نیست
و بدین نمط
ستم را
واگویندهتر از شب
آیتی نیست
(شاملو؛ مرثیههای خاک، شبانه)
ایجاد تأکید، مکث و تمرکز
باور داشته باشیم یا نه، در نثر عادی یا حتی شاعرانه تأکید و تمرکز بر مفهوم جمله است؛ بنابراین کلمه در جمله جایگاه، بار عاطفی و معنایی خود را از دست میدهد؛ به عبارت دیگر، ما دیگر به کلمه توجه نداریم؛ اما امکانی که تقطیع پلکانی برای ما فراهم میکند، در این مورد هم قابلستایش است. شاعر با استفاده از جداسازی کلمات و تقطیع سطرها، ذهن و نگاه مخاطب را بر ساحت کلمه نیز معطوف میکند و او را به مکاشفه ذهنی، زبانی و عاطفی بیشتری وامیدارد.
به این نمونه توجه کنید.
خنجی خونین
بر چهره ناباور ِآبی!
عاشقان
چنیناند!
(شاملو؛ ابراهیم در آتش، ۱۹)
شاملو میتوانست عاشقان چنیناند را پشت سر هم بیاورد؛ اما با این شیوه و تأکید، تمرکز و مکث بر دو کلمه عاشقان و چنیناند، بر هر دو کلمه، تشخص و ویژگی خاص داده است.
جان کلام اینکه؛ نوشتن شعر سپید، شگردهای پیدا و پنهان و ظرافتهای خاص خود را دارد. در مقاله دیگری هم نوشتم، سرودن شعر سپید مثل رقصیدن بر روی یخ است. یا آن را بلد هستی یا نیستی. حد میانه آنهم سرخوردن و کلهپا شدن متوالی روی سطح سرد و لغزنده تا یادگیری کامل این مهارت است.
- اگر خوب، متمرکز، دقیق و منظم در زمینه شعر، مطالعه نمیکنید؛
- اگر از خوبترینهای این حوزه، شعرهای سپیدی در حافظه ندارید؛
- اگر مرتب مشق شعر سپید نمیکنید؛
- اگر دلتان را به لایکهای جعلی و ایموجیهای بیخاصیت در فضای مجازی خوش کردهاید؛
- اگر از نگاه شما نقد و نظر درباره یک شعر یعنی:
چه خوب بود! ای جااااااانم عااااالی! قشنگ بووووود و لاااااااایک است، بدانید این راه که میروید به ترکستان است!
حرف حساب آخر من با شما این است: اگر موارد چهارگانه بالا را رعایت نمیکنید، نوشتن شعر سپید را فراموش کنید و به کارهای دیگر خود برسید. نوشتن شعر سپید موفق، دشوارتر از آن است که فکر میکنید!